وادی خاموشان

بکوش تا عظمت در نگاه تو باشد نه در آنچه به آن می نگری

 
 http://www.poolshomar.ir/wm-ads/home.php
 
جورج کلونی جشنواره فیلم ونیز را افتتاح می کند  
 
 
 
 
   
 
 
    فیلم سینمایی «عید ماه مارس» به نویسندگی و کارگردانی جورج کلونی در شب افتتاحیه شصت و هشتمین دوره جشنواره ونیز نمایش داده می شود.
   
   
 
 
     

فیلم سینمایی «عید ماه مارس» به نویسندگی و کارگردانی جورج کلونی در شب افتتاحیه شصت و هشتمین دوره جشنواره ونیز نمایش داده می شود.

 

مسئولان برگزارکننده این دوره از جشنواره فیلم ونیز اعلام کردند که فیلم سینمایی «عید ماه مارس» به نویسندگی و کارگردانی جورج کلونی در شب افتتاحیه شصت و هشتمین دوره این جشنواره ایتالیایی نمایش داده می شود.

 

جورج کلونی بازیگر مطرح و برجسته فیلمهای سینمایی «اوشن»، «بالا در آسمان» و «شب بخیر و موفق باشید» فیلمنامه «عید ماه مارس» را با همکاری «گرانت هسلوف» و براساس نمایشنامه ای به نام «فاراگات شمال» از «بوا ویلیمون» نوشته است.

 

درام سیاسی «عید ماه مارس» داستان جوان خبرنگاری با بازی «رایان گاسلینگ» را به تصویر می کشد که به صورت ناخودآگاه به جریانات سیاسی کشیده می شود.

 

علاوه بر رایان گاسلینگ، بازیگران دیگری مانند «فیلیپ سیمور هافمن»، «پل جیامتی»، «ماریسا تومی»، «جفری رایت» و «اوان راشل وود» نیز در فیلم سینمایی «عید ماه مارس» ایفای نقش می کنند.

 

شصت و هشتمین دوره جشنواره بین المللی فیلم ونیز بین روزهای ۳۱ آگوست تا ۱۰ سپتامبر (۹ تا ۱۹ شهریور) در کشور ایتالیا برگزار می شود.

javahermarket

نوشته شده در چهار شنبه 1 تير 1390برچسب:,ساعت 12:52 توسط مجهول| |

 
 
 
اسپیلبرگ «تغییرشكل  دهندگان ۴» را كارگردانی می کند  
 
 
 
 
   
 
 
    استیون اسپیلبرگ گزینه كارگردانی قسمت چهارم «تغییر شكل دهندگان » است و در این باره گفته است اگر «مایكل بی» از این پروژه كناره گیری كند، «تغییرشكل دهندگان ۴» را او می سازد.
   
   
 
 
     

استیون اسپیلبرگ گزینه كارگردانی قسمت چهارم «تغییر شكل دهندگان » است و در این باره گفته است اگر «مایكل بی» از این پروژه كناره گیری كند، «تغییرشكل دهندگان ۴» را او می سازد.

 

صحبت كارگردانی احتمالی «تغییر شكل دهندگان ۴» توسط اسپیلبرگ زمانی مطرح شد كه در داخل كمپانی دریم وركز این شایعه قوت گرفت كه «مایكل بی» دیگر با این پروژه همكاری نمی كند.

خبر تغییر كارگردان این مجموعه فیلم در شرایطی مطرح می شود كه شیالابوف بازیگر اصلی فیلم هم قبل از این گفته بود در قسمت بعدی آن بازی نخواهد كرد.

 

به گفته اسپیلبرگ: «هنوز هم قرار است مایكل بی قسمت بعدی فیلم را كارگردانی كند و صحبت كناره گیری او از پروژه نیست اما اگر این اتفاق بیفتد من خود چهارمین قسمت را كارگردانی می كنم»

بحث تغییر كارگردان «تغییر شكل دهندگان» در شرایطی است كه به گفته عوامل اصلی تولید آن هنوز هیچ داستانی برای قسمت چهارم انتخاب و پیدا نشده است.

 

تهیه كنندگان فیلم می گویند در حال حاضر تمام توجه آنها بر روی قسمت سوم فیلم است كه قرار است برای ۲۹ ژوئن در سطح وسیعی به روی پرده سینماها برود.

 

تحلیل گران سینمایی می گویند در شرایطی كه هنوز قصه ای برای قسمت چهارم فیلم پیدا نشده، بحث تغییر كارگردان آن یك تبلیغ رسانه ای به نفع این مجموعه فیلم است.

 

آنها عقیده دارند این كار با این هدف صورت می گیرد كه توجه عموم تماشاگران را به سمت قسمت سوم فیلم جلب كنند.

سه قسمت قبلی فیلم كه توسط «مایكل بی» كارگردانی شده، نام «استیون اسپیلبرگ» را به عنوان تهیه كننده و مدیر تولید بر روی خود دارد. خط اصلی قصه این فیلم درباره نبرد دو گروه از موجودات غول آسای فضایی بر روی كره زمین است. در قسمت سوم فیلم جان مالكوویچ هم یكی از نقش های اصلی را بازی كرده است.

 

دو قسمت قبلی فیلم در سطح جهانی بیش از ۸۰۰ میلیون دلار فروش كرده اند. اما با وجود فروش بالای فیلم در جدول گیشه نمایش، منتقدان هر دو قسمت آن را كارهای سطحی و بی ارزش ارزیابی كرده اند.

 

javahermarket

نوشته شده در چهار شنبه 1 تير 1390برچسب:,ساعت 12:45 توسط مجهول| |

نیمه ماه، تازه‌ترین کار کارگردان ایرانی کرد تبار، بهمن قبادی، فیلمی جاده‌ای و چند بعدی درباره آزادی، مرگ و موسیقی است که با بافتی مردم‌شناسانه و صحنه‌هایی گویا، دشواری‌های زندگی کردهای ایرانی را مطرح می‌کند.

این فیلم با یک صحنه‌ رقت‌انگیز آغاز می‌شود: با نما‌ی زورآزمایی دو خروس جنگی که در میان هیاهو و داد و فریاد صاحبان آن‌ها و جماعتی که بر سر پیروزی این یا آن خروس با هم شرط‌بندی می‌کنند، به جان هم انداخته شده‌اند. حدس این که این جنگ خروس در گوشه‌ای از کردستان رخ می‌دهد، چندان دشوار نیست: هم لباس و هیبت این مردان هیجان‌زده از تبار کردی‌شان خبر می‌دهد و هم فریادهای تشویق و فحش و لعنت‌هایی که می‌کشند و می‌فرستند، به زبان کردی است. پس از چند لحظه، نماهای پریشان‌کننده جنگ خروس، جا به جا قطع می‌شوند و دوربین با دنبال کردن پسرکی که در کوچه پس کوچه‌های تنگ و تاریک و نیمه ویرانه دهی در حال دو است، تماشاگر را از دیدن چگونگی خونین و مالین شدن دردناک خروس‌ها، معاف می‌کند. بیان تصویری همین چند صحنه برای آن که تماشاگر تصور کند، باز هم با فیلمی با بافتی قوم شناسانه روبرو است، به قدر کافی گویا ست. این برداشت به ویژه، با خواندن نوشته زیر که در ابتدای فیلم می‌آید، قوت می‌گیرد: به دلیل اهمیت موضوع و موضع خاص کارگردان، آگاهانه تصمیم گرفته شده است که فیلم به زبان اصلی، یعنی کردی و با زیرنویس آلمانی نشان داده شود.‌

به گزارش رادیو آلمان ، وقتی بهمن قبادی شروع به تعریف داستان زندگی قهرمانش، مامو، یعنی تک خال موسیقی کردی آن دوره می‌کند، تماشاگر می‌پندارد که حالا با فیلمی جاده‌ای سر و کار دارد. چون مامو با وجود بیماری، پس از سقوط صدام و آزاد شدن کردستان عراق، قصد دارد با ده پسر نوازنده‌اش عازم این دیار ‌شود، تا اولین کنسرتش را در آزادی و با عنوان فریاد آزادی در این منطقه آزاد شده، به اجرا در آورد. این سفر ماجراجویانه قرار است با اتوبوس فکسنی‌ای ‌که دوست وفادار مامو، کاکو، آن را تعمیر و حاضر کرده‌، صورت بگیرد. ناگفته پیدا است که این اتوبوس هرگز به مقصد نمی‌رسد و مسافتی که در این فیلم جاده‌ای طی می‌شود، در واقع از چند متر هم تجاوز نمی‌کند. با این حال مامو، امید اجرای این کنسرت از پیش برنامه‌ریزی شده را از دست نمی‌دهد. در حالی‌که نه تنها مشکلات و دشواری‌های غیر‌مترقبه، بلکه مرگ هم که در هیبت زنی زیبا و سرخ پوش او را مثل سایه، گام به گام دنبال می‌کند، رسیدن به مقصد عراق را ناممکن جلوه می‌دهد.

تکرار صحنه‌های درگیری مامو با مرگ، از سوی دیگر، فیلم نیمه ماه را به سرودی تصویری در ستایش زندگی و هجو مرگ نزدیک می‌سازد. به ویژه هنگامی که در انتهای فیلم، زن زیبایی تابوت مامو را در چشم‌اندازی بی‌انتها، مسحورکننده و پوشیده از برف به دنبال خود می‌کشد. این صحنه بس گویا که با موسیقی‌ای جادویی همراه است، به وجه دیگر فیلم که تمجیدی از این هنر و دست‌اندرکاران آن است، اشاره دارد.

قبادی، خود در باره شخصیت مامو و رابطه آن با موسیقی می‌گوید: این فکر که از شخصیت مامو، نوعی موتزارت کردی بیافرینم، خیلی خوش‌آیندم بود. امیدوارم که توانسته باشم این آرزو را برآورده سازم و روح مامو را به موتسارت نزدیک کنم.

 نیمه ماه، فیلمی جاده‌ای و چند بعدی درباره آزادی، مرگ و موسیقی است که با بافتی مردم‌شناسانه، مسایل زندگی کردهای ایرانی را مطرح می‌کند؛ فیلمی دیدنی که نام بهمن قبادی را چون زمانی برای مستی اسب‌ها و لاک پشت‌ها هم پرواز می‌کنند، دوباره به صفحات نقد فیلم اغلب روزنامه‌های اروپا کشانده است.

 جانت کاستولیس”، منتقد فیلم روزنامه نیویورک تایمز در این‌باره نوشته است:
«”نیمه ماه” اثری حساس، خنده‌دار، به‌یادماندنی و خارق‌العاده است که به طرز ظریفی، میان واقعیات تلخ کردستان و قدرت جادویی رویاهای «‌مامو» (یکی از شخصیتهای فیلم) تعادل برقرار می‌کند.»
نیویورک تایمز در ادامه می‌نویسد: «این فیلم که الهام گرفته از “رکوئیم” موزارت است، تفکر تکان‌دهنده انعطاف‌پذیری در رویارویی با مصیبت را نشان می‌دهد. وقتی یک هدف والاتر در میان است، مرگ باید خود را به عقب نشاند.»
“تای بور” از روزنامه “بوستون گلوب” هم در نقد ساخته‌ی قبادی آورده است: « این کارگردان با “نیوه‌مانگ” مهارت خود را در به تصویر کشیدن بی‌خانمانی در قالب شعر سیاه کمیک نشان داد. این فیلم که گرایش موزیکال دارد، ناهمگونی‌های فرهنگی را به تمسخر می‌گیرد؛ جاییکه اهالی یک روستا، همگی ایمیل یاهو دارند.»
“کرک هانیکات”، از سایت فیلم هالیوود ریپورتر نیز در مطلب خود آورده است: «قبادی برای اولین بار با بهره گرفتن از عوامل ساخت و تهیه‌کنندگان غربی، فیلم تاثرآور و عاقلانه دیگری ساخته است که در بسیاری از جشنواره‌ها نمایش داده خواهد شد و سالن‌های سینمای جهان را در اختیار خواهد گرفت. قبادی نشان داده است که در استفاده از بازیگران غیر حرفه‌یی که هم برای خود و هم برای مردم بازی می‌کنند، کاملا آشنا است.»

javahermarket

نوشته شده در سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,ساعت 21:5 توسط مجهول| |

 

 

 نقد فیلم  نیمه ی ماه (Half Moon)

 

محصول: 2007 (ایران، کردستان عراق، فرانسه و اطریش)

 

کارگردان: بهمن قبادی

 

نمره کلی من: 20/13

نیوه مانگ یک فیلم سینمایی محصول ایران، کردستان عراق، اتریش و

 

 

فرانسه است و البته از قواعد تمامی این کشور ها نیز سود می برد و با نگاهی بایستی به نگاه همه این ملت ها مطبوع باشد.

پس از فیلم‌های «زمانی برای مستی اسب‌ها» (1378)، «آوازهای سرزمین مادری‌ام» (1381) و «لاک‌پشت‌ها هم پرواز می‌کنند» (1382) چهارمین ساخته ی

 

 

قبادی است.

خلاصه: داستان با مسافرت جمعی از ساز نوازان کرد به سوی عراق برای اجرای موسیقی کردی به مناسبت شکست صدام و آزادی کردستان عراق (که موطن اصلی کرد های نوازنده نیز هست) آغاز می شود و تمام فیلم پیرامون مخاطرات این سفر و ناکامی مسافران در رسیدن به مقصد می گذرد. «“مامو”»، نوازنده پیر و سرشناس کردستان، همراه فرزندانش سفری را برای اجرای کنسرت در عراق پس از

صدام

 

آغاز می‌کند. در این سفر، کاکو مرد میان سالی که خود را ارادت مند “مامو” می‌داند، به عنوان راننده و با اتوبوسی که از دوستش قرض گرفته است، او را همراهی می‌کند. “مامو” یکی یکی فرزندانش را که در نواحی مختلف زندگی می‌کنند جمع می‌کند، اما آخرین پسرش پیش از سوارشدن به اتوبوس از پدر می‌خواهد دقایقی از ماشین پیاده شود. پسر به “مامو” می‌گوید که «پیر» روستا گفته که بهتر است “مامو” به این سفر نرود زیرا هنگامی که ماه کامل شود برای او اتفاقی خواهد افتاد. “مامو” می‌گوید به هر طریق که باشد این سفر را ادامه خواهد داد زیرا سال‌هاست جلوی کارش گرفته شده است. “مامو” به سراغ زن خواننده‌ای به نام هشو (به معنای خوشه ی انگور) می‌رود که سال‌هاست همراه ۱۳۳۴زن دیگر در تبعید زندگی می‌کند اما هشو صدای پیشینش را همراه با اعتماد به نفس از دست داده است. آن‌ها در مسیر عبور از مرز با حوادث و موانع متفاوتی روبه رو می‌شوند.

 

 

نقد ( از Wikipedia.org با ویرایش من): چهارمین فیلم سینمایی

بهمن قبادی

 

فیلمساز ایرانی مانند سه فیلم پیشین او به درد و رنج مردم کرد می‌پردازد و باز مانند سه فیلم قبلی، نه به کردهای یک کشور بلکه به سرگذشت مردم اقلیمی یگانه و بزرگتر به نام «کردستان» نظر دارد.

فیلم در روستایی در کردستان

 

 

ایران شروع می‌شود. کاکو کردی سرزنده و ساده دل است که از کار خروس جنگی ها روزگار می‌گذراند، اما به هنر موسیقی، به ویژه موسیقی سنتی خود نیز علاقه‌ وافر دارد. استاد "مامو" موسیقی دان یا نوازنده‌ای سالخورده است که همه ی کردهای هنردوست، مانند کاکو او را بزرگ ترین استاد زنده موسیقی کردی می‌دانند و برایش احترامی بی حد قایل هستند. او ظاهراً به خاطر سیاست‌های هنری رایج در کشور از زندگی فعال هنری باز مانده است.

استاد “مامو” که کردی اصیل و غیرتمند است، قصد دارد به گونه‌ای شایسته و ماندگار همبستگی خود را با

 

 

کردهای عراق ابراز کند؛ پس تصمیم می‌گیرد با اهدای موسیقی خود سهم خود را در شکوفایی فرهنگ کرد ادا کند.

این آرزو وجود استاد “مامو” را فرا می‌گیرد و او پس از تلاش و تقلای فراوان موفق می‌شود هم از مقامات ایران اجازه سفر به عراق را بگیرد و هم از کردهای

 

 

عراق اجازه برگزاری کنسرت را در یکی از شهرهای بزرگ آن دیار.

با آغاز مسافرت گروه نوازندگان در دل طبیعت سرشار و پرتنوع کردستان، شالوده یک «

 

 

فیلم جاده‌ای» کمابیش پر ماجرا قوام می‌گیرد که با شور و شادی و امید شروع می‌شود، اما در هر قدم به یأس و اندوه و شکست نزدیک‌ تر می‌شود.

"“مامو”" فکر می کند کنسرت او بدون صدای زن جلوه و رونقی نخواهد داشت، به سراغ خواننده‌ای قدیمی به نام هشو می‌رود که «صدای آسمانی» او زبانزد همگان است. (با بازی

 

 

هدیه تهرانی که به رغم گریم همچنان جوان و گیراست!)

خانم خواننده در روستایی کمابیش «رؤیایی» مسکن دارد که انبوهی از زنان زیبارو با حرکات دل-فریب و جامه‌های رنگین آن را تسخیر کرده اند. جاگیری پیکرها و میزانسن صحنه یادآور نمایش‌های آیینی

 

 

بهرام بیضایی در سینما و تئاتر است.

با وجود مقاومت فراوان زن خواننده، استاد ““مامو”” سرانجام موفق می‌شود او را نیز از کنج نومیدی و انزوا بیرون بکشد و با گروه خود همراه کند. و این البته در ایران امروز آغاز گرفتاری است. زنی تنها در میان یک دوجین مرد غریبه به

 

 

عراق سفر می‌کند آن هم برای آواز خوانی!

 

استاد “مامو” پیوسته با موجی از خیال یا «تجلی» رو به روست که به گونه‌ای فشرده و نمادین سرنوشت او و قومش را به یادش می‌آورند. ترجیع بند مرکزی این رؤیاها تابوتی است که روی زمین لخت سرگردان است. “مامو” که مرگ خود را نزدیک می‌بیند، بارها خود را خفته در تابوتی می‌بیند که زنی مرموز به دشواری آن را به دنبال خود می‌کشد.

این فیلم هم مثل سایر فیلم‌های بهمن قبادی پایانی نمادین دارد و این بار غلیظ تر و افراطی تر. در مراحل پایانی سفر که مسافران در دشت‌های سرد و برف پوش مناطق مرزی ایران و عراق و

 

 

ترکیه به سختی پیش می‌روند، زنی به نام «نیوه مانگ» (یا نیمه ماه) به معنای واقعی کلمه، از آسمان بر سر آنها نازل می‌شود و بر سقف اتوبوس فرود می‌آید. این زن طبعا تنها می‌تواند زنی باشد خیالی یا «اسطوره‌ای» که این بار هدایت مسافران کرد را به عهده می‌گیرد. او به استاد “مامو” و فرزندان هنرمندش می‌گوید که اگر به او اعتماد کنند و به همراهش بروند، می‌تواند آن‌ها را به محل کنسرت برساند. شاید استعاره‌ای خیالی یا نمودی از فرشته‌ای موعود که مقدر است طبق افسانه‌ای مردمی به سرگردانی قوم پایان دهد.

 

از این پس مرز رؤیا و واقعیت، گذشته و آینده و نماد و اسطوره و همه چیزهای متعالی، به همراه شیرازه نه چندان محکم فیلم، به هم می‌ریزد.

در صحنه‌های پایانی فیلم “مامو” و فرزندان هنرمندش چون مشتی آوارگان غارت زده در کوه و کمر سرگردان مانده‌اند. در زمین‌های مرزی سه کشور ایران و عراق و

 

 

ترکیه که کردها در هر سه آنها رگ و ریشه دارند، اما انگار هیچ کدام به آن‌ها تعلق ندارد.

 

کابوس‌های خیالی “مامو” سرانجام تحقق می‌یابد، اما نه در عالم واقع، بلکه در هیئت کابوسی تیره‌ تر: تابوت حامل او در مرزهای سه کشور کردنشین سرگردان است، و او سرانجام در آغوش مرگ لبخند می ‌زند. کنایه به سرنوشت قومی سرگردان که برای مردن هم زمینی از آن خود ندارد.

 

جوایز:

 

 

 

نقد من: عشق در زندگی تمام انسان ها نقش مهمی ایفا می کرده و حتی اگر این حس حسی در معنای حقیقی کلمه "عشق" نبوده اما موجب خلق آثار و پدیده های شگرفی شده است. عشق مرد به زن، زن به مرد (کمتر)، انسان به یک هنر، شخص (یا مقام) و در آخر به خداوند منشأ تحولات عظیم شده است. عشق "مامو" موسیقی اصیل کردی است. عشقی که به مانند "خسرو" (در ماجرای خسرو و شیرین) باعث مرگش می شود. همیشه در طول تاریخ عشق با سختی همراه بوده و این به صورت یک اصل در دنیای ادبیات وجود دارد، چرا که عشق زمینی در ادبیات معمولاً استعاره ای از عشق خداوندی است که حصول به نهایت آن در این دنیا غیر ممکن است و در آخر تقریباً تمامی آن ها به مرگ عاشق منجر می شود.

 

فیلم پر از تلخی است، تلخی مسابقه خروس جنگی ها، دروغ های مرد به راننده اتوبوس برای گرفتن آن، فرار گاه به گاه افراد مسافر، درگیری و ترس مسافران در مواجهه با پلیس ایران و نیروهای آمریکا و ترکیه، توقف دم به دم در راه به علت های مختلف، شکسته شدن ساز آنان به دست نیرو های انتظامی، گم شدن خواننده گروه و ...

 

از نکات جالب و مهم فیلم اشاره به نخواندن چند ساله خواننده (مامو) و اشاره به روستایی است که خوانندگان زن در آن جا در تبعید به سر می برند و "هشو" (با بازی هدیه تهرانی) که خواننده همراه "مامو" در سال های دور بوده از آن جا به آن ها ملحق می شود. عدد 13 و 14 نیز ذهن تماشاگر را مقداری به خود مشغول می کند: "مامو" در جایی به علت اینکه تعداد مسافران با آمدن یک زن 14 می شود با اشاره به اینکه 14 نحس است از آمدن او جلوگیری می کند. کسی به او می گوید که 13 نحس است و نه 14! او می گوید این ها همه اشتباه است و نه 13 نحس است و نه 14. در نتیجه تعداد مسافران 13 می شود و تماشاگر با توجه به سابقه این عدد حالا فکر می کند که آیا اتفاقی خواهد افتاد و آیا اگر اتفاقی بیفتد به علت عدد 13 است؟.. در ادامه با پیوستن "هشو" تعداد مسافران 14 می شود و از این جاست که اتفاقات ناگوار شروع می شود! شاید بتوان گفت که آن چه در سر داریم و به دیگران بازگو می کنیم تا خود را برهانیم باعث گرفتاری خودمان می شود!

 

نقد به عدم اجازه خواندن در کشور هم امروزه کمی غیر واقعی به نظر می رسد چرا که گروه ها و خوانندگانی چون "ساسی مانکن" نیز امروز در حال اجرا هستند و حتی با سران گذشته نظام (کروبی) نیز دیدار می کنند! و همچنین نقد نخواندن خوانندگان زن در ایران هم با توجه به ملاحظات دینی برای طیفی چون من قابل قبول نیست. خواندن زن اگر موجب برانگیختن احساسات آسمانی (گفته فیلم) شود مجاز است و اگر موجب برانگیختن احساسات دنیایی خیر. اصولاً اصل غنا بودن و نبودن موسیقی نیز چنین است. اصلآً برای تمام آن چه در دنیا وجود دارد چنین است! هرچه تو را به خدا نزدیک کند مجاز است و آن چه تو را دور کند از جانب خداوند حرام (مثالش را بیابید در الکل، ربا، قمار، صحنه های قبیح و ...). پس مسئله شخصی می شود. دقیقاً چنین است و بسیاری از کار هایی که یک فرد انجام می دهد ممکن است اثر متفاوتی بر روی فرد دیگر داشته باشد، بنابراین اظهار عمومی آن در جامعه به علت تفاوت های فردی امکان پذیر نیست اما ممکن است هر کس در خانه خود به آن مبادرت ورزد و کسی هم حق ندارد در زندگی شخصی دیگران دخالت کند. به نظرم قوانین اسلام کامل ترین و بهترین قوانین هستند و کاش به درستی شناخته شوند.

 

هنرمندان اصلی فیلم کُرد هستند و در میان آنان چند بازیگر مشور تر مانند "هدیه تهرانی"، "حسن پور شیرازی" و "گلشیفته فراهانی" دیده می شوند که به طرز جالبی تنها نقش های فرعی فیلم را به عهده دارند. بازی گلشیفته مانند همیشه از فیلم بیرون می زند و با کلیت کار یکدست نیست.

"نیوه مانگ" فیلمی تلخ است. بسیاری از منتقدان داخلی و خارجی آن را فیلمی هنری، شاعرانه و زیبا توصیف کرده اند و بنابراین شما را به ندیدن آن (به خصوص اگر عاشق دیدن فیلم های تلخ هستید) دعوت نمی کنم اما به نظر خود من این فیلم به علت توجه زیاد به تلخی به دل بیننده نمی نشیند و به علت نداشتن صحنه های به یاد ماندنی در یاد او نیز نمی ماند.

javahermarket

نوشته شده در سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,ساعت 20:53 توسط مجهول| |

رامبد جوان: قرار نبود در «ورود آقایان ممنوع» گره‌ای را باز کنیم

18 بهمن 1389

رامبد جوان گفت: قرار نبود ما در فیلم «ورود آقایان ممنوع» گره‌ای را باز کنیم. تمام گره‌ها باز بود و ما تنها می‌خواستیم داستان‌مان را بگوییم.
به گزارش ستاد خبری بیست و نهمین جشنواره بین‌المللی جشنواره فیلم فجر، نشست نقد و بررسی فیلم سینمایی «ورود آقایان ممنوع» با حضور رامبد جوان (کارگردان)، علی سرتیپی (تهیه کننده)، ویشکا آسایش (بازیگر)، بهاره رهنما (بازیگر)، پیمان قاسمخانی (نویسنده)، داود امیری (مدیر فیلمبرداری) و رضا عطاران (بازیگر) در سالن سعدی برج میلاد برگزار شد.
در ابتدای این نشست رامبد جوان با بیان این که پیمان قاسم‌خانی بهترین فیلمنامه‌نویس کمدی ایران است ،گفت: این فیلمنامه قرار بود به کارگردانی مرضیه برومند و تهیه کنندگی منوچهر محمدی ساخته شود که هر دوی آنها از ساخت این فیلمنامه انصراف دادند و فیلمنامه دوباره به  قاسم‌خانی بازگشت. بعد از آن که خانم حکمت و آقای سرتیپی تصمیم به ساخت این فیلم گرفتند از میان قرعه نام من برای ساخت این فیلم بیرون آمد.
سرتیپی تهیه کننده این فیلم نیز با اشاره به این که با ساخت فیلم‌هایی مانند «نیش زنبور» و «پوپک و مش ماشا ا...» می‌خواستیم فیلم‌هایی در ژانر کمدی بسازیم که سطح فعلی کمدی را بالا ببریم، گفت: این فیلم به نسبت دو فیلم دیگر موفق‌تر بود که این مرهون فیلمنامه پیمان قاسم‌خانی و کارگردانی رامبد جوان است. این فیلم در فضای آلوده فیلم‌های کمدی نمونه‌ای خوب است که می‌توان آن را مثال زد.
رضا عطاران نیز با بیان این که «ورود آقایان ممنوع» یکی از متن‌هایی است که در این چند ساله خواندم و بدون قید و شرط بازی درآن را قبول کردم، گفت: فیلمنامه قاسم‌خانی به قدری خوب بود که با هر تلاشی قادر به خراب کردن آن نبودیم و خوشحالم در این پروژه حضور داشتم.
پیمان قاسم‌خانی نیز در ادامه با اشاره به این که نوشتن فیلمنامه «ورود آقایان ممنوع» یک سال به طول انجامید ،گفت: این گونه نیست که به راحتی و 20 روزه بتوان یک فیلمنامه کمدی نوشت. برای هر سکانس  شاید بیش از 30 بار متن را تغییر داده‌ام و جان کنده‌ام تا متن این گونه نوشته شود. من در هنگام نوشتن به خودم سخت می‌گیرم تا حاصل کار درخشان شود.
ویشکا آسایش نیز این نقش را یکی از نقش‌های متفاوتی دانست که تا به حال بازی کرده است و گفت: عطاران کمک زیادی کرد تا این نقش خوب درآید.
بهاره رهنما نیز با اشاره به نقش کوتاهی که در  این فیلم بازی کرده بود، گفت: بازی در نقش‌های کوتاه و تاثیرگذار را به نقش‌های اصلی که هویت متنی ندارند، ترجیح می‌دهم. رامبد جوان یکی از سالم‌ترین کارگردان‌ها از لحاظ روانی است که بازیگر را از نظر روحی پشتیبانی می‌کند.
داود امیری فیلمبردار فیلم سینمایی «ورود آقایان ممنوع» هم وعده داد در عید نوروز که این فیلم اکران عمومی می‌شود نسخه بهتری با رنگ‌های مشخص‌تر به روی پرده رود.
در ادامه این نشست رامبد جوان در پاسخ به این پرسش که این فیلم  قرار است چه گره‌ای را بازکند و این که چرا گاهی گره داستانی فیلم گم می‌شود؟، گفت: قرار نبود ما در این فیلم گره‌ای را باز کنیم. تمام گره‌ها باز بود و ما تنها می‌خواستیم داستان‌مان را بگوییم. داستانی که پیمان قاسم‌خانی با تمام جزئیات آن را نوشته بود.
وی ادامه داد: مخاطبی که قاسم‌خانی برای  فیلمنامه خود تصور کرده است، مخاطب هوشمندی است که شوخی‌ها را در ذهنش ادامه می‌دهد و می‌خندد. نکات ظریفی در این فیلمنامه است که  درک آن نیاز به هوش بالایی دارد.
رامبد جوان  این انتقاد که تحول شخصیت مدیر بسیار ناگهانی بود را پذیرفت و گفت: این نکته به فیلمنامه بر نمی‌گردد بلکه مربوط به مشکلاتی است که در هنگام تولید به آن برخوردیم و تهیه‌کننده قول داده است آن هنگام اکران عمومی آن را رفع کند.
کارگردان «ورود آقایان ممنوع» با شرح بخش حذف شده فیلم، روند منطقی تحول مدیر مدرسه را توضیح داد و گفت: مشکلاتی که در اکران جشنواره‌ای این فیلم وجود داشت در اکران عمومی آن حل می‌شود.
قاسم‌خانی نیز در خصوص شباهت این فیلم به فیلم سینمایی«مدرسه راک» گفت: مچم را گرفتید! در خصوص سکانس آخر که مربوط  به مینی‌بوس‌سواری دانش‌آموزان بود این فیلم مدنظرم بود و به آن فکرکردم. 
قاسم‌خانی در زمینه عنوان این فیلم گفت: نام «ورود آقایان ممنوع» را خانم برومند انتخاب کرده‌اند.
این فیلمنامه‌نویس درباره پایان داستان که  بر خلاف انتظار تماشاگر است ،گفت: من به سینمای کمدی –رمانتیک علاقمندم اما از پایان کلیشه ای آن پرهیز دارم. یک سوم این کمدی‌ها به جدایی ختم می‌شود و در فرودگاه احساس پشیمانی به سراغ شخصیت اصلی می‌آید و.. برای این که این کلیشه را بشکنیم، به تماشاگر رودست زدیم و جای عشق‌های بازیگران را عوض کردیم. در اکران‌هایی که تا به حال شده است، ندیده‌ام که تماشاگر از این رودست خوردن ناراحت باشد.
عطاران نیز در این نشست خبر از کلید خوردن اولین کار بلند سینمایی‌اش در سال جدید داد و به طنزگفت: در  این مدت که مریض بودم برای درمان بازیگری می‌کردم.
بیست و نهمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر از تاریخ 16 تا 26 بهمن‌ماه به دبیری مهدی مسعودشاهی در تهران برگزار می‌شود.

javahermarket

نوشته شده در دو شنبه 30 خرداد 1390برچسب:,ساعت 21:59 توسط مجهول| |

رامبد جوان از تعداد سینماهای اختصاص داده شده به فیلمش گلایه کرد.

کارگردان «ورود آقایان ممنوع» گفت: «فیلم ما برای نمایش با 25 سالن سینما قرارداد داشت، اما طی دو روز اخیر آغاز اکرانش، فقط 16 سالن در اختیار داشتیم و 9 سینما همچنان به نمایش فیلم دیگری می‌پردازند،در حالیکه طبق قول و قرارها باید فیلم ما را به نمایش می‌گذاشتند.»

وی با اشاره به استقبال گسترده‌ی مردم طی دو روز اول نمایش فیلم «ورود آقایان ممنوع» تصریح کرد:«از مردمی که مقابل سینماها آمدند و بلیت نبود،عذرخواهی می‌کنم.»

به گفته‌ی جوان؛ یکی از سینماها در دو روز گذشته فقط در دو سانس «ورود آقایان ممنوع» را به نمایش گذاشت،درحالیکه باید در تمامی سانس‌هایش این فیلم را به نمایش می‌گذاشت.

javahermarket

نوشته شده در دو شنبه 30 خرداد 1390برچسب:,ساعت 21:58 توسط مجهول| |

کافه سینما-محسن شرف الدین: شکوفایی رامبد جوان به عنوان فیلمساز از آن گزینه های محتملی بود که البته  تحققش بیش از حد معمول به طول انجامید.

"جوک خوب و بد وجود ندارد، جوک گوی خوب و بد وجود دارد"

شکوفایی رامبد جوان به عنوان فیلمساز از آن گزینه های محتملی بود که البته تحققش بیش از حد معمول به طول انجامید. کمدینی که به عنوان بازیگر توانای تلویزیون، در دهه هفتاد مطرح شد و در چند مجموعه محبوب آن سال ها همچون خانه سبز، ولایت عشق و کت جادویی و ... نقش آفرینی کرد. در آغاز دهه جدید و در سال 1380 مجموعه گمگشته با کارگردانی او به یکی از پر بینده ترین مجموعه های تلویزیونی تبدیل شد و موفقیت های رامبد جوان را در مدت زمان کوتاهی تکمیل کرد. اما بعد از مدتی، غیبتش فاصله ای غیر منتظره در ذهن مخاطب ایجاد کرد. انگار که نیست. کم کار شده بود. او که هم به عنوان بازیگر و هم مجموعه ساز تلویونی موفق و حتی محبوب بود این کم فروغی اش تعجب بر انگیز و مورد سوال اهالی سینما شد. گهگاه تصویرش را روی پرده سینما نه با آن فروغ گذشته و در آثاری ضعیف می دیدیم و قطع امیدمان را پر رنگ تر می کردیم. «زن بدلی»، «سوغات فرنگ»، «سیندرلا» از نمونه فیلم هایی است که در طول 5-6 سال کم کاریش بازی کرد و البته در این میان شاید تنها فیلم «صورتی» بود که کمی برایش موفقیت به همراه داشت. آن انرژی و صورت بشاش، خنده های انفجاری (مثلا در خانه سبز) لهجه شیرین و تغییر صدا های دوست داشتنی دیگر برایمان به خاطره ای مبدل شده بود. حضور با فاصله و تکراریش را به عنوان یک عادت دنبال می کردیم و در این میان کارگردانی اولین فیلم بلندش "اسپاگتی در 8 دقیقه" اوضاع را بدتر از این هم کرد. فاصله زیادی تا فراموشی باقی نمانده بود که بالاخره اتفاقی یا تلنگری این استعداد خفته را بر خلاف تنبلی که همیشه از آن انتظار می رفت در مسیر تازه ای قرار داد. رامبد جوان با ساخت یکی از سخت ترین تولیدات تلویزیونی، یعنی طنز 90 شبی وارد دوره تازه ای شد. کارگردانی و بازی هم زمان در مجموعه «مسافران» هر چند همه انتظارات را بر آورده نکرد، ولی اگر دنبال کننده سریال می بودید حتما متوجه همان ایده های بکر و موقعیت سازی های خنده آور منحصر به فرد این کارگردان- بازیگر می شدید. بلافاصله «پسر آدم و دختر حوا» را در میان کمدی های بی سر و ته و ایده های تکراری ساخت. فیلمش در جشنواره فجر اکران شد و رامبد جوان را به جایگاه مورد انتظار نزدیکتر کرد. اکران عمومی موفقیت آمیز این فیلم راه را هموار کرد تا دیگر بهانه ای برای کنار ماندن نباشد. حالا «ورود آقایان ممنوع» که همین روزها به اکران سینما های کشور راه یافته، بهانه ما برای تقدیر از این کمدین تواناست.

چرا «ورود آقایان ممنوع» بهانه ما برای تقدیر از این کمدین تواناست؟


فیلم «ورود آقایان ممنوع» دومین کمدی پیاپی رامبد جوان در مقام کارگردان است که البته اینبار برخلاف فیلم قبلی، خودش به عنوان بازیگر در آن حضور ندارد. این فیلم ایده ای دو خطی دارد که به تنهایی جذب کننده و خنده آور است. مدرسه ای دخترانه را با خانم مدیری متعصب و خشک تصور کنید که ورود آقایان در آن ممنوع است و حالا اتفاقاتی باعث می شود که به اجبار همه اهالی مدرسه پذیرای یک مرد باشند. این بستر داستانی که پرداختی هوشمندانه، جامعه شناسانه و در ارتباط با شرایط روز پیرامونی اجتماع خود داشته مطمئنا به فیلمی مورد پسند اقشار مختلف مخاطب تبدیل خواهد شد.

«ورود آقایان ممنوع» در ادامه فیلم قبلی رامبد جوان «پسر آدم دختر حوا» این اصل ساده را می داند که طنز عملا از فراهم آوردن موقعیت های خنده آور است که شکل می گیرد. ارزش ایده برای سازندگانش مشخص است و ذهن هوشیار و جوینده کارگردانش امکان همکاری مثلا با بهترین نویسندگان کمدی ایران را فراهم می کند و ترسی از کم ارزش شدن نقشش ندارد. همچنین ترسی از به کارگیری کلیشه های آشنای قصه گویی ندارد. این فیلم ها کلیشه هایی که به بدترین شکل ممکن در آثار دیگر کمدی سازان سطحی در این سال ها مورد استفاده قرار گرفته یا بهتر بگوییم حرام شده را به بهترین شکل تکرار یا باز آفرینی می کند. فرهنگ ملی مذهبی ایرانیان را به خوبی می شناسد و مرز های شوخی با آن را می داند. مثلا هر دو فیلم دقیقا شوخی با این فرهنگ و مرزهای ناشناخته اش بوده است. فیلم هایی که خنثی نیستند و پیشنهاد دارند. که می توان در آنها رگه هایی از مضامین گاها پیچیده ای را رصد کرد؛ سنت زدگی و تجدد گرایی افراطی، قومی گری و مدرنیته بدون آگاهی از اقتضاء زمانه، انحرافات روشنفکرانه و بی پشتوانه وارداتی و تغایر و تضادش با فرهنگ مذهبی و ملی، شناخت تصنعات سیاسی و کمبود های اجتماعی، نقد بی فرهنگی پنهان شده پشت فرهنگ نمایی، توجه و همدلی همزمان و تلاش برای تعامل ارتباط بین اقشار مختلف مردمی و در نهایت و خلاصه همه اینها؛ تلاشی برای برقراری آشتی و گفتگو میان آدم ها. همه اینها در سادگی و روانی محسوس آثار رامبد جوان حتی در مجموعه های تلویزیونی و حتی در این سریال آخری «توطئه فامیلی» هم قابل فهم و ردیابی است.

اهمیت سینمایی بودن فیلم های رامبد جوان یکی دیگر از نکات مهم و قابل توجه آثارش محسوب می شود. حد اکثر استفاده از حداقل استاندارد های موجود در سینمای ایران. مثلا در طراحی صحنه و لباس و همچنین طراحی چهره(که البته در این مورد میتوان پسر ادم دختر حوا را فیلم بهتری دانست) و انتخاب مدیوم تصویری متناسب با ژانر و...

از دیگر نکات موفقیت دو اثر اخیر رامبد جوان شناخت او از جنس بازی بازیگران است. عموما کارگردانان بازیگر یا بازیگران کارگردان این خصوصیت چینش و انتخاب صحیح بازیگر را دارند و رامبد جوان هم با انتخاب های بعضا عجیب و غیر منتظره به ترکیب های جالبی در این زمینه رسیده است. نمونه اخیرش را در همین «ورود آقایان ممنوع» میتوان دید. مثلا چه کسی احتمال حضور مانی حقیقی را در چنین نقشی و و با چنین خصوصیات شخصیتی می داد. یا ترکیب زوج بازیگری با حضور رضا عطاران و ویشکا آسایش که هر کدام شاید بهترین بازی کارنامه خود را داشته اند. که با شناخت قبلی ما از جنس بازی هر کدام، کوچکترین تصوری از چنین نتیجه و ایجاد چنین موقعیت های بکری نداشتیم.

و اما راز اصلی تکرار همان کلیشه فیلمنامه خوب است. که اصلا همین فیلمنامه خوب است که گروه خوب را دور هم جمع می کند و نتیجه خوب را به همراه دارد که حاصلش می شود لحظات خوب برای ما و شما در 2 ساعت حضورکنار هم در سالن های سینما.

در فیلمنامه پیمان قاسمخانی هم بیشتر از دیالوگ نویسی، طراحی موقعیت است که عامل موفقیت این فیلم محسوب می شود. مخصوصا اگر شما هم شاهد خنده های دامنه دار تماشاگران در سالن های سینما بوده باشید، به تاثیر و اهمیت و تقدم "خلق موقعیت" بر "کلام" صحه گذاشته و آن را درک می کنید. مثلا شاید نقاط انفجاری خنده، بر روی یک دیالوگ یا یک ری اکشن خاص از رضا عطاران استوار باشد اما دامنه قبل و بعد این خنده ها که گاها به چند دقیقه (از آغاز تا پایان سکانس) هم می رسد، گواه این نکته است که موقعیت فراهم شده، بستر مناسبی را مهیا کرده تا حتی یک انقباض صورت رضا عطاران به اینچنین انفجار خنده ای از سوی تماشاگران بیانجامد.

ورود آقایان ممنوع را باید در سینمای کمدی، در آغازین ماه های دهه 90 جدی گرفت و اتفاقی مثبت به حساب آورد. همانطور که پیشنهاد ابتدایی این فیلم این است که با کمی تغییر رفتار و تعامل دروازه های جدیدی به روی مرزهایت باز شود، بهتر است ما هم این پیکر بی جان کمدی را جدی تر بگیریم و در تقویتش تلاشی در خور داشته باشیم. حمایت از چنین آثاری راز پایان این انتظار و یافتن چنین مهره های ارزشمندی است. مهره های نجات بخشی چون رامبد جوان.

javahermarket

نوشته شده در دو شنبه 30 خرداد 1390برچسب:,ساعت 21:53 توسط مجهول| |

رامبد جوان: جشنواره فيلم فجر براي سينماگران از نان شب هم واجب‌تر است

به گزارش سی نت، رامبد جوان کارگردان و بازيگر در گفت‌وگو با ستاد خبري بيست ونهمين جشنواره فيلم و نهمين جشنواره فيلم فجر گفت: طي اين سال‌ها هرچه پيشتر جلو رفته‌ايم، بيشتر دست‌مان آمده چه کار بايد بکنيم، چون ما ايراني‌ها در هر چيزي آزمون و خطا مي‌کنيم و جشنواره هم از اين قاعده مستثنا نيست؛ رفته رفته براي‌مان مشخص مي‌شود که چگونه بايد جشنواره برگزار کنيم.

وي با اشاره به تغيير دبيران جشنواره طي سه دهه اخير، توضيح داد: چگونگي برگزاري جشنواره نبايد ربطي به عوض شدن مديران، دبيران يا وزيران داشته باشد؛ جشنواره، جشنواره است و اصول مربوط به خودش را دارد، اما هرسال با يک روش متفاوت برگزار مي‌شود و مشکلات اجرايي، فني، داوري و غيره خودش را دارد.

جوان درباره اين‌که چرا همچنان با وجود برخي کاستي‌ها، مردم و فيلمسازان از اين جشنواره استقبال مي‌کنند، توضيح داد: چون مراسم اسکار دور است و جشنواره فجر نزديک! من تجربه همکاري با جشنواره فجر را دارم، البته در بخش اجرايي. يک‌بار مجري بودم و دفعات ديگر هم کارگرداني و نويسندگي مراسم پاياني را داشته‌ام و دست‌کم با مشکلات اين بخش آشنا هستم. حالا مقايسه کنيد با مراسم اسکار؛ در پايان يکي از دوره‌هاي اسکار با کارگردانش مصاحبه شده و از برنامه آينده‌اش پرسيده‌اند، او گفته از فردا برنامه‌ريزي براي اسکار سال بعد را شروع مي‌کنم. تفاوت‌ها از اينجا آغاز مي‌شود.

کارگردان فيلم "پسر آدم، دختر حوا" ادامه داد: اين يعني کار و مديريت اما ما همواره غافلگير مي‌شويم و در آستانه برنامه‌ها تازه يادمان مي‌افتد که بايد پروژه‌اي را به انجام برسانيم. اين مسئله در تمام شئون زنگي ما ايراني‌ها جاري و ساري است. از يادآوري تاريخ تولد همسر و فرزندمان گرفته تا زمان جشنواره‌اي مثل جشنواره فيلم فجر. خوب اين مناسبت‌ها که جابه‌جايي تاريخي ندارند سر جاي خودشان هستند پس چرا ما از آن غافل مي‌شويم؟ اين دقيقا به همان برنامه‌ريزي از سال قبل برمي‌گردد.

وي ادامه داد: در عين حال معتقدم، جشنواره فيلم فجر از نان شب هم براي اهالي اين حرفه واجب‌تر است و هنرمندان در هر درجه و مرتبه‌اي به قضاوت و داوري احتياج دارند چون حس سنجيده شدن و همچنين رقابت با ديگران به هنرمندان انگيزه و انرژي مي‌دهد.

جوان در پايان گفت: سينماگران دوست دارند اثرشان در کنار ديگر هنرمندان مقايسه شود. در مجموع آدم‌ها به مسابقه دادن با يکديگر نياز دارند ؛ به اينکه ضعف و قوت کارهايشان ديده شود و بابت قوت‌ها جايزه بگيرند. اين جايزه گرفتن روحيه کودکانه همه ما آدم‌ها است و هنرمندان هم به مسابقه دادن علاقه دارند. اين است که علاقه به حضور در جشنواره عليرغم کمي‌ها و کاستي‌ها وجود دارد.

بيست و نهمين جشنواره بين‌المللي فيلم فجر از تاريخ 16 تا 26 بهمن‌ماه به دبيري مهدي مسعودشاهي در تهران برگزار مي‌شود.

javahermarket

نوشته شده در دو شنبه 30 خرداد 1390برچسب:,ساعت 21:52 توسط مجهول| |

 



ژانر : اکشن، ماجرایی، فانتزی


کارگردان : Rob Marshall


نویسنده : Ted Elliott


تاریخ اکران : 20 می 2011


درجه سنی :PG-13



بازیگران :



Johnny Depp .........Jack Sparrow


Penélope Cruz...............Angelica


Geoffrey Rush..............Barbossa


Ian McShane.............Blackbeard


و...............


نقد و بررسی کامل فیلم
Pirates of the Caribbean: On Stranger Tides
(دزدان دریایی کارائیب : بر روی امواج بیگانه)

در گیر و دار فیلمهای معناگرای جشنواره کن، بالاخره قسمت چهارم دزدان دریایی کارائیب که کارش را با تبلیغاتی عظیم قبل از آغاز جشنواره شروع کرده بو1د، به نمایش درآمد. تبلیغات پر هزینه ایی که برای دزدان دریایی کارائیب در نظر گرفته شده بود، سبب شد تا سیل عظیمی از جمعیت برای تماشای این فیلم به سینمای نمایش دهنده فیلم هجوم بیاورند که این امر بعضاً حتی سبب ایجاد بازار سیاهی هم شد! ( هرچند که به سرعت این قضیه خاتمه یافت ). 3 قسمت قبلی دزدان دریایی کارائیب روی هم رفته فروشی نزدیک به 7/2 بیلیون دلار در سرتاسر جهان داشته اند که از این حیث برای کمپانی دیزنی بسیار پر سود بوده است. اما چهارمین قسمت از دزدان دریایی کارائیب نسبت به قسمت های قبل تغییراتی داشته که مهمترین آنها خروج اورلاندوم بلوم و کیرا نایتلی از جمع بازیگران فیلم و سپردن سکان هدایت فیلم به راب مارشال بود. عنوان فیلم هم ( روی امواج بیگانه ) برگرفته از رمانی به همین به قلمِ تیم پاورز است که شخصیت اصلی آن دزدی دریایی به نام جک بود. البته الهام گیری از رمان مذکور در همین حد بوده و شخصیت جک اسپارو به کلی متفاوت از جکِ داستان تیم پاورز است. داستان روی امواج بیگانه به این شرح است :




جک اسپارو ( جانی دپ ) در ادامه ماجراجویی هایش اینبار توسط دوست دختر سابق اش ، آنجلیکا ( پنه لوپه کروز ) فریب می خورد و به کشتی پدرش بلک بیرد ( ایان مک شین ) آورده می شود. بلک بیرد از اسپارو می خواهد تا نقشه محل سرچشمه جوانی را به او نشان دهد چون ظاهراً اسپارو تنها کسی است که به خوبی این محل را می شناسد. اسپارو ناچار می شود تا پیشنهاد بلک بیرد را بپذیرد. حالا وی باید با دختری که سابقاً به او بسیار علاقه مند بوده و البته او را ترک کرده بود، راه سرچشمه جوانی را پیش بگیرد و بدش هم نمی آید که در این مسیر یادی از گذشته کند!. اما او نمی داند که خوش رفتاری آنجلیکا با وی به دلیل هدف مشترکی است که آنها دارند یا اینکه آنجلیکا هنوز عاشق اوست. در طرف دیگر، رقیب همیشگی اسپارو یعنی کاپیتان باربوسا ( جفری راش ) حالا دیگر بازنشسته شده و بجای غارت کشتی ها، نماینده تام الاختیار پادشاه انگلستان برای یافتن سرچشمه جوانی شده است. باربوسا باید قبل از رقبای اسپانیایی اش به سرچشمه جوانی برسد و آن را برای پادشاه انگلستان به ارمغان آورد. اما او نمی داند علاوه بر رقبای اسپانیایی اش ، دشمن همیشگی او، جک اسپارو نیز در جزیره مذکور حضور دارد و...




نحوه روایت داستان در روی امواج بیگانه در مقایسه با قسمت های قبلی، تفاوت چندانی نکرده و کماکان ریتم کمدی و ماجراجویی خود را حفظ کرده است. این ویژگی از جهاتی ضعف محسوب می شود چراکه بعد از سه قسمت، رنگ و تازگی خود را از دست داده و به ورطه تکرار افتاده، اما از طرفی دیگر این روایت تکراری بدون شک مورد پسند طرفداران سری دزدان دریایی کارائیب قرار خواهد گرفت. 2نحوه ی روایت داستان در روی امواج بیگانه کماکان به این شکل است که جک اسپارو به دنبال دستیابی به منافع شخصی خود با سوء استفاده از دیگران است و دیگران هم به خیالِ کمکِ اسپارو به آنها، با او همراه می شوند اما سر بزنگاه از او فریب می خورند؛ در 3 قسمت قبلی این فیلمنامه از لحاظ مالی بسیار موفق از آب درآمد اما از لحاظ کیفی، روندی نزولی طی کرد و در انتهای دنیا به اوج تنزل خود رسید. با اینحال همانطور که گفتم، روی امواج بیگانه از لحاظ روایت داستان کماکان روش مشابه قسمت های قبلی را پیش گرفته و اگر جزو طرفداران آن بوده باشید به راحتی می توانید از آن لذت ببرید.




اما اگرچه روایت فیلم به سُنت خود پایبند مانده، اما بازیگران، نسبت به 3 قسمت قبلی تغییرات زیادی کرده اند. آورن آویو که یکی از تهیه کنندگان ارشد کمپای دیزنی به حساب می آید، طی اظهار نظری قبل از نمایش فیلم گفته بود : ما به دنبال تغییرات زیادی در سری دزدان دریایی کارائیب هستیم و می خواهیم آن را به نقطه اوج خودش برسانیم!. این اظهار نظرها نه با تغییر سبک روایی داستان ، بلکه با تغییرات گسترده بازیگران فیلم به ثمر نشست. کیرا نایتلی و اورلاندوم بلوم که در سه قسمت قبلی حضور پر رنگی داشتند، در این قسمت به صورت کامل از داستان حذف شده اند و بجای آنها پنه لوپه کروز به فیلم اضافه شده است. شخصیتی که کروز آن را ایفا می کند، دختری است به نام آنجلیکا که عشق سالهای دور جک اسپارو به حساب می اید. پنه لوپه کروز با آن لهجه شیرین اسپانیایی اش و البته چابکی و رفتار موذیانه اش ، به خوبی توانسته جای خالی نایتلی و بلوم را پُر کند. در اینکه تماشاگران عادت به تماشای نایتلی و بلوم در فیلم داشتند شکی نیست اما با حذف آنها از فیلم،فضایی ایجاد شده تا بیشتر به جک اسپارو پرداخته شود. به عبارت دیگر، روی امواج بیگانه برخلاف سه قسمت قبلی، به طور کامل به چند موضوع نمی پردازد ( به عنوان مثال رابطه عاطفی الیزابت و ویل ) و بیشتر تمرکز خودش را بر روی کاپیتان جک اسپارو و دشمن همیشگی ، باربوسا ، قرار داده. این تغییر یکی از نکات مثبت فیلم به شمار می آید. حالا دیگر عاشقان جک اسپارو می توانند مدت زمان بیشتری را با این کاپیتان عجیب و غریب سپری کنند و بُعد جدیدی از شخصیت او را هم در قالب رابطه عاطفی ببینند. شیمی عالی بین دپ و کروز، بهترین لحظات فیلم را رقم زده است..




جلوه های ویژه فیلم مطابق انتظارم در مقایسه با 3 قسمت قبلی یک سرو گردن بالاتر است. روی امواج بیگانه اولین قسمت از سری دزدان دریایی کارائیب اس3ت که شما می توانید آن را بصورت 3 بعدی تماشا کنید. قبل از آغاز تصویربردازی فیلم، اعلام شده بود که قرار است روی امواج بیگانه با دوربین های 3 بعدی فیلمبردازی شود اما بعد از مدتی اعلام شد که به دلیل کاهش هزینه های تولید، فیلم بصورت 2 بعدی فیلمبرداری شده و سپس به 3 بعدی تبدیل شده است!. اما این به این معنی نیست که روی امواج بیگانه در بحث جلوه های ویژه فیلم کسل کننده ایی است. صحنه های مبارزه افراد اسپارو با پری های دریایی! به زیبایی هر چه تمام تر به تصویر کشیده شده و همچنین 30 دقیقه پایانی فیلم نیز آکنده از ریخت و پاش های کامپیوتری است که فقط در دزدان دریایی کارائیب می توانید نمونه آن را بیابید. در کل، تجربه تماشای 3 بعدی روی امواج بیگانه فوق العاده است. تماشای جلوه های ویژه روی امواج غریبه که همگی آنها در دریا و ساحل اتفاق می افتد، یکی مفرح ترین تجربه هایی است که می توانید در تابستان پیدا کنید.




گور وربینسکی که وظیفه کارگردانی 3 قسمت قبلی سری دزدان دریایی کارائیب را برعهده داشت ، در روی امواج غریبه حضور ندارد بجای کارگردانی قسمت چهارم، تصمیم گرفت تا انیمیشن موفق رنگو را کارگردانی کند. وربینسکی کارگردان موفقی بود که توانسته بود 3 قسمت قبلی این سری را به فروشی خارق العاده در سرتاسر جهان برساند. اما مطمئناً کمپانی دیزنی هم متوجه این موضوع شده بود که روند کیفی فیلم در هر قسمت در حال نزول است و این چیزی نبود که دیزنی بخواهد درباره اش ریسک کند. بنابراین تغییر کارگردان در قسمت چهارم متحمل به نظر می رسید اما زمانی که نام راب مارشال به عنوان کارگردان روی امواج غریبه اعلام شد، همه شگفت زده شدند. راب مارشال کارگردانی است که عمده شهرت اش را بخاطر ساخت فیلمهای موزیکال از جمله شیکاگو و نُه به دست آورده است و حضور او در دزدان دریایی کارائیب می توانست عواقب سنگینی برای تهیه کنندگان به همراه داشته باشد. راب مارشال اگرچه در روی امواج غریبه توانسته اکشن لازم را به تماشاگر ارائه کند، اما انتفاد به او به دلیل پرداختن به رابطه یک مبلغ مذهبی با پری دریایی در روی امواج غریبه وارد است. وجود این رابطه عاطفی در فیلم لزومی نداشت و تنها استنباطی که می توان از آن داشت همان مثال معروف" آب بستن به فیلم " است!. از طرف دیگر کثرت وجود صحنه های جنگ با شمشیر ، بعد از مدتی ملال آور و خسته کننده می شود که اگر جانی دپ و حرکات بامزه او نبود، شاید تبدیل به سوهان اعصاب هم می شد.




جانی دپ کماکان اصلی ترین دلیل برای تماشای دزدان دریایی کارائیب است. دپ که بعد از 4 سال دوباره لباس کاپیتان جک اسپارو را بر تن کرده ، کماکان قبراق و سرحال است. تکه کلام ها و شخصیت خبیث و در عین 4حال دوست داشتنی جک اسپارو هنوز هم بعد از گذشت 4 قسمت از فیلم، جذاب و تماشایی است. پنه لوپه کروز هم در اولین حضورش در سری دزدان دریایی کارائیب، موفق عمل کرده. شخصیت آنجلیکا که در بیشتر مدت زمان فیلم در کنار جک اسپارو حضور دارد، فرصت کم نظیری در اختیار تماشاگران قرار داده تا این دو بازیگر توانا را که پیش از این در فیلم blow نیز با یکدیگر همبازی بودند، بار دیگر در کنار هم ببینند. نکته جالب درباره پنه لوپه کروز این است که تهیه کنندگان روی امواج غریبه به دلیل اینکه کروز در هنگام فیلمبرداری باردار بود، تصمیم گرفتند تا از خواهر او ( مونیکا کروز ) در بعضی از صحنه های فیلم استفاده کنند! به همین دلیل نماهای نزدیک را از پنه لوپه و نماهای دورتر ( که بیشتر مربوط به اکشن می شد ) را از مونیکا گرفتند!.جفری راش هم که جزو معدود بازماندگان سه قسمت قبلی در دزدان دریایی کارائیب به حساب می آید، کماکان در نقش باربوسا خبیث است! سکانس های رویارویی باربوسا و جک اسپارو ، هیجان انگیز ترین بخش فیلم را تشکیل می دهد.



دزدان دریایی کارائیب : روی امواج غریبه در مقایسه با قسمتهای قبلی پیشرفتی به حساب نمی آید اما پسرفت هم محسوب نمی شود. فیلم کماکان یک جک اسپارو دارد که دیدن چندین و چند باره ی او باز هم عطش طرفدارانش را سیراب نمی کند. مطمئن باشید اگر جانی دپ تا بدین حد در شکل دادن به شخصیت جک اسپارو موفق نبود، پرونده این فیلم مدتها پیش بسته شده بود. این را هم باید اضافه کنم که اورن تاکید کرد: امیدوار است روی امواج بیگانه، اولین قسمت از سه گانه آینده دزدان دریایی کارائیب باشد. پس باید منتظر قسمتهای بعدی هم باشید.



javahermarket

نوشته شده در دو شنبه 30 خرداد 1390برچسب:,ساعت 21:30 توسط مجهول| |

 

 


کلکسیون دی وی دی فیلم
کارگردان گور وربینسکی
(۱، ۲،۳)
راب مارشال
(۴)
تهیه‌کننده جری بروكهايمر
نویسنده تد الیوت
تری روسیو
بازیگران جانی دپ
اورلاندو بلوم
کیرا نایتلی
چو یون-فت
جفری راش
تام هالندر
جک داونپورت
استودیو والت دیزنی پیکچرز
تاریخ انتشار فيلم اول (۲۰۰۳)
فيلم دوم (۲۰۰۶)
فيلم سوم (۲۰۰۷)
فیلم چهارم (۲۰۱۱)
مدت زمان ۴۶۱ دقيقه
کشور Flag of the United States.svg ایالات متحده
زبان انگلیسی
بودجه ۲،۷ میلیارد دلار

javahermarket

نوشته شده در دو شنبه 30 خرداد 1390برچسب:,ساعت 21:29 توسط مجهول| |


قالب وبلاگ

download

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد

ویندوز جدید و عالی Windows X pro 2011

ابــزار وبــلاگ ها !

دریافت کد این آهنگ