وادی خاموشان

بکوش تا عظمت در نگاه تو باشد نه در آنچه به آن می نگری

 

داوران جلوه های بصری جشن سینمای ایران معرفی شدندخبرهایی از پانزدهمین جشن بزرگ سینمای ایران

از طرف کارگروه فنی خانه سینما داوران جلوه های بصری معرفی شدند.

کارگروه فنی جامعه اصناف سینمایی ایران داوران تخصصی بخش جلوه های بصری و رایانه را به کیومرث پور احمد (دبیر پانزدهمین جشن سینمای ایران ) معرفی کردند.

ابراهیم حقیقی، ایرج تقی پور، امید سحرخیز، بهرام خاکسار، سید هادی اسلامی در اين بخش به داوری می ‌پردازند.

شایان ذکر است این داوران مسئولیت انتخاب و معرفی نامزدهای جلوه های بصری و رایانه فیلم های بلند سینمایی را بر عهده خواهند داشت.

javahermarket

نوشته شده در پنج شنبه 16 تير 1390برچسب:,ساعت 16:19 توسط مجهول| |

 

 


خبری برای علاقمندان "هفت" و اهالی سینما: خیاط در کوزه افتاد!
 فریدون جیرانی در برنامه این هفته «هفت» فیلم «قصه پریا» را برای نقد و بررسی انتخاب کرده است. فیلمی که بسیاری از علاقه مندان به سینمای ایران منتظر آمدنش به این برنامه بودند و بلاخره به خواست خود رسیدند. کارگردانی «قصه پریا» را خودِ فریدون جیرانی - مجری برنامه هفت - بر عهده دارد و طبق شنیده ها، مسعود فراستی - منتقد ثابت این برنامه- نظر مثبتی نسبت به این فیلم جیرانی ندارد- درست برعکس فیلم دیگر این کارگردان به نام «من مادر هستم» که فراستی از مدافعان سفت و سخت آن است و از آن به عنوان یکی از فیلم های خوب این سال ها یاد کرده است. شانس جیرانی بود یا بدشانسی  اش که «قصه پریا» قبل از «من مادر هستم» روی پرده رفت و حالا می شود گفت که خیاط هم در کوزه افتاده است.

نکته جالب توجه در این میان این است که در برنامه این هفته هفت قرار نیست این بار دو منتقد (موافق و مخالف) رو در روی هم بنشینند و به بحث در مورد فیلم مورد نظر بپردازند. در این برنامه خودِ فریدون جیرانی به عنوان سازنده اثر در مقابل فراستی می نشیند و به دفاع از اثر خود می پردازد و فضای بحث و گفت وگو را به وجود می آورد. اتفاقی جالب و هیجان انگیز که خیلی از سینماگران و کارگردانانی که روی صندلی داغ نقد پهای تند برنامه نشستند، منتظرش بودند.


 

 
     
 
   

javahermarket

نوشته شده در جمعه 10 تير 1390برچسب:,ساعت 21:47 توسط مجهول| |
 
«آدمکش» در پانزدهمين دوره جشنواره پيفان کره جنوبی حضور می‌یابد«آدمکش» در پانزدهمين دوره جشنواره پيفان کره جنوبی حضور می‌یابد
فيلم سينمايي «آدمکش» ساخته رضا کريمي توسط موسسه رسانه‌هاي تصويري در جشنواره پيفان 2011 کره جنوبي شرکت مي‌کند.


اين جشنواره كه از فستيوال‌هاي کشور کره جنوبي است، از (14تا 24 جولاي) 23 تير الي2مرداد ماه در شهر bucheon کشور کره جنوبي برگزار شده و موسسه رسانه‌هاي تصويري به منظور معرفي سينماي ايران، حضور فعال در بخش بين‌الملل و تعامل بيشتر با سينماي جهان با فيلم «آدمکش» در اين فستيوال حضور خواهد داشت.

اين فيلم که پنجمين اثر ميرکريمي است و محمد پوستي تهيه‌كنندگي آن را برعهده داشته است زمستان 1389 اکران شده و بازيگراني چون بهرام رادان، مهتاب کرامتي، حامد بهداد و افسانه بايگان ايفاي نقش کرده‌اند.

فيلم سينمايي «آدمکش» داستان فردي را به تصوير مي‌کشد که يکي از دوستان قديمي مازيار معافي (روانشناس) بعد از دو سال نزد او مي‌رود و از او درخواست مي‌کند که نامزدش (رويا) را که به اتهام قتل برادر شوهرش دستگير شده مجنون و رواني جلوه داده تا دادگاه در مجازات او تخفيف قائل شود و....

javahermarket

نوشته شده در جمعه 10 تير 1390برچسب:,ساعت 21:40 توسط مجهول| |

پرده‌ی اول

نادر طالب‌زاده مجری برنامه‌ی زنده‌ی تلویزیونی راز، شمایل جدیدی از مجری‌گری ارائه داد که در تلویزیون ایران کم‌سابقه بود. این شمایل را شاید باید یک «ضداجرا»‌ نامید. مجری‌های تلویزیونی گذشته یا به شیوه‌ی رسمی، یا بازی‌محور یا تلفیقی از این دو (این‌شب‌ها را دیده‌اید؟)‌ در صفحه‌های گیرنده‌ها ظاهر می‌شوند و به ما زل می‌زنند و سعی می‌کنند ما را تحت تأثیر قرار دهند. این شیوه‌ی اجرا از «نمایش» و «بازنمایی»‌ریشه گرفته و بر خلاف این‌ها، طالب‌زاده یک سر از دنیای مستند آمده است. بنابراین، عملا «مجری»‌ نیست. اجرا نمی‌کند. همان کسی است که هست. صحبت‌هایش را می‌کند و خیلی ساده مهمان‌ها را برنامه ریزی می‌کند. به عمد دستور پخش پلی‌بک‌ها را جلوی چشم‌های ما صادر می‌کند که شاید از نظر بعضی‌از برنامه‌ها، این کار از کفر کائنات بدتر باشد. بنابراین صمیمیتی به فرم برنامه می‌دهد که در تضاد با آماتورنماییِ او در اجرا، اتفاقا جواب می‌گیرد. ضد اجرا خیلی‌ها را جذب می‌کند. این پرده‌ی اول.

 برنامه تلویزیونی راز

پرده‌ی دوم

محتوای برنامه، نوعی احیای نگاه ریشه‌ای (رادیکال)‌انقلاب‌اسلامی در برابر جبهه‌ی غربی است. نگاهی که امروز دولت پرچمدار آن در جهان است. تنشِ‌ میانِ‌ انقلابِ‌اسلامی و اسلام از نوع انقلابی با جهان سرمایه‌داری سکولار، بن‌مایه‌ی گفتگوهای این برنامه است. بنابراین حساسیت محتوا، مخاطبین را جذب می‌کند. فقط بحث‌های سنگین استراتژیک و راهبردی مطرح نیست. فقط سخن از ایران به مثابه‌ی پرچمدار تحول برای جهان اسلام و کل جهان نیست. تنها از گذشته‌گرایی و بازگشت به تاریخِ گذشته‌ی ایران به مثابه‌ی ابزاری برای بازیابی هویت در عالم غرب سخن به میان نمی‌آید. موضوعات عامه‌پسندی مثل جن و شیطان (یا به قول برنامه، عالم دخان) و فیلمِ کنجکاوی برانگیز ملک سلیمان و سریال‌های تلویزیونی امریکایی هم جزئی ازاین برنامه است. بنابراین، محتوا هم مخاطب را می‌کشد دنبال خودش. این پرده‌ی دوم

 

پرده‌ی سوم

بعضی از برنامه‌ها را مهمانِ برنامه احیا می‌کند. نه اجرا و نه محتوا. برنامه‌ی معرفت در شبکه‌ی چهار با اجرای دکتر منصوری لاریجانی که مهمان ثابتش دکتر ابراهیمی دینانی فیلسوف سرشناس معاصر ایران است، از این دست برنامه‌هاست. راز گاهی مهمان‌های جذابی دارد؛ شاید حسین جعفریان مثل اعلای آن بود. در کنارش مهمان‌های خوش‌سخنی مثل حسین بهزادی، یا مهمان‌های تأثیرگذاری مثل مثل لوی شرف‌الدین و آن آزاده‌ی ایرانی که سال‌ها در آلمان زندانی بود (اسمش خاطرم نمانده، ولی به دلیلی اسم کوچکش را که کاظم بود، به خاطر دارم) و چند مهمان دیگر. گاهی هم مهمان‌ها بدک نبودند. جوان مستندسازی که برای پرس‌تی‌وی برنامه می‌ساخت یا یک خارجی (گمانم فرانسوی) که دعوت شده بود و چند نفر دیگر. بعضی‌ها اصلا مهم بودند مثل وزیر ارشاد. بعضی‌وقت‌ها هم حوصله‌سربر بودند که بنابراین اجرای طالب‌زاده و نفس موضوع برنامه باید جور آن را به دوش می‌کشید. این پرده‌ی سوم

 

پرده‌ی چهارم

اما این سه ضلع که برنامه را ساخت، حالا مخاطب‌ و عالم واقع و جهانِ بیرون از کادرِ تلویزیون یا مملکتی که بیرون از آن دیوارها ایستاده است چی؟ آن هم حساب هست؟ باید باشد. راز با مخاطب چه نسبتی غیر از نسبت یک برنامه با مخاطبش برقرار می‌کند؟ مخاطب گیج می‌شود که حرف‌هایی می‌شنود که لااقل با این لحن از تریبون رسمی صدا و سیما نمی‌شنیده و به گفته‌ی خودِ مهمانان داخل برنامه همین حالا هم مواضع رسمی تا حدودی (و به قول آنها بنا به ملاحظاتی) متفاوت است. پس تکلیف مخاطب چیست؟ رسانه‌ای کردنِ این موضوعات قرار است چه بکند؟ آیا مخاطب باید متوجه بشود که نیروهای غربی و صهیونیستی آن پشت‌ها مشغول کارهای بدی هستند و نقشه‌های ناجوری می‌کشند؟ یا این‌که درافغانستان و عراق وضع بدی قرار دارد و امریکا در منطقه در حال سوءاستفاده کردن است؟ یا این‌که سریال‌های خارجی قصد دارند ما را گمراه کنند؟ یا ملک سلیمان قرار است تصویر زندگانی سلیمان بر اساس قرآن باشد؟

واقعیت این است که اکثر حرف‌های راز، حرف‌هایی که به نظر می‌رسد مهم‌ترین مانیفست راز باشد، پیش ازاین زده شده و مخاطب آن‌ها را از بر است. راز قضیه اتفاقا در حواشی حرف‌هاست. در این که مخاطب متوجه می‌شود مثلا در دولت آقای هاشمی چه خبر بوده؟ دولت‌مردان فعلی چه طور برخورد می‌کنند؟ دغدغه‌مندان این قبیل موضوعات مورد حمایت نیستند و و و ...

بنابراین آیا مخاطب دست‌کم در یکی از احتمالاتش نمی پرسد:‌مواضع این برنامه آیا واقعا مواضع دولتمردان و حاکمیت است؟ اگر هست پس این شکایت‌های صریح و سخن از تفاوت میان موضع رسمی و موضع عمومی (آن هم در یک تریبون رسمی مثل صدا و سیما) چیست؟ و اگر نیست، پس این برنامه قرار است چه کند و کدام طیف را راضی نگه‌دارد؟ این پرده‌ی چهارم

 

پرده‌ی پنجم

بخشی که پیش از تحت عنوان پرده‌ی چهارم مطرح شد، یک سویه‌ی دیگر هم داشت. نه تنها مخاطب، که مسئولین نیز ضلع دیگر این برنامه هستند. در همان پرده بخش‌هایی از سخن گفته شد. تنها مخاطب راز بلاتکلیف نمی‌ماند با هزارسوال بی‌پاسخ. بلکه مسئولین هم (آن هم مسئولینی که در آن برنامه توصیف شدند، با مشاورینی کم‌اطلاع یا بعضا از بیخ پیاده) تکلیف خودشان را با این برنامه قرار است ندانند یا لااقل به این راحتی نسبت مشخص و صریحی با آن برقرار نمی‌کنند. این پرده‌ی پنجم

 

پرده‌ی ششم

و غرب که موضوع تهاجم این برنامه است، به کار خودش ادامه می‌دهد. این برنامه قرار است قدرت رسانه‌ای ایران را بیدار کند و در برابر غول‌های رسانه‌ای امریکایی قرار دهد. اما سخت‌افزار این اتفاق کجاست؟‌ و بدتر از آن، تفاهم و هم‌دلی کجاست؟ سلیقه‌ها در ایران به ندرت یکدیگر را می‌پذیرند و بیشتر مشغول «تحمل» هم‌دیگرند. نگرشی که طالب‌زاده و بحرانی به ساخت فیلم تاریخی دارند نه تنها با یکدیگر متفاوت است بل به مقادیری بیشتر با نگرش «میرباقری» و مختارنامه‌اش تفاوت دارد و میرباقری هم با سایرین. و به همین نحو سلیقه‌های مختلفی که وجودشان طبیعی است، این سو و آن سو مشغول کار هستند. وقتی در فضایل فیلم ملک سلیمان صحبت می‌شود به پای‌بندی‌اش به واقعیت و اضافه نکردن رمانس به مثابه‌ی یک حکم قطعی از فیلم‌سازی به نحوه‌ی صحیح از آن سخن به میان می‌آید و مسئول سینمایی وقت کشور در آن برنامه از اضافه نکردن «قطام» به ماجرا یا یک همچو چیزی حرف می‌زند که آدم را وا می‌دارد فکر کند: صحیح که ما نوع نگاه خاصی به سینما داریم، ولی آیا نگاه دیگران لزوما غلط است؟

در سخت افزار هم می‌بینیم که یک «مختارنامه»‌چنان پیر صدا و سیما را درآورده که مسئولین صدا و سیما می‌گویند تا مدت‌ها نمی‌توانیم به همچو پروژه‌ی عظیمی دست بزنیم. و این نشان می‌دهد حرکت فرهنگی گسترده برای صدا و سیما یک هدف بلندمدت نیست بلکه یک اقامت‌گاه موقت است. هیچ گاه تمهیدی برای پایین‌آوردنِ هزینه‌های این فیلم‌ها با ساخت‌دکورها و استودیوهای ثابت و همیشگی و تولید فیلم‌نامه‌های انبوه در نظر گرفته نشده. هیچ وقت رسانه تهاجمی نیاندیشیده و به تولید صنعتی دست نزده. بنابراین، سخت‌افزاری عموما در کار نیست. مگر این‌که گاهی فرجی حاصل شود.

 

پرده‌ی هفتم

بنابراین باید از این برنامه لذت برد. مهم نیست که محتوایش چه اندازه حقیقت دارد یا به حقیقت می‌پیوندد. آن بیرون هنوز عزمی جدی از طرف مسئولین برای تهاجمی‌شدن دیده نمی‌شود. اما ضداجرای طالب‌زاده و بعضی از موضوعات برنامه و گاهی برخی مهمانانش جالب‌اند. پس مخاطب می‌نشیند و بی‌خیال واقعیت از برنامه لذت می‌برد. اگر هم لذت نبرد، فراموش نمی‌کند که ما دست‌کم هنوز هفت شبکه‌ی دیگر داریم.

 

javahermarket

نوشته شده در دو شنبه 6 تير 1390برچسب:,ساعت 15:49 توسط مجهول| |
 
35 درصد از فیلمبرداری «قلاده‌های طلا» به پایان رسید
خلاصه مطلب : 35 درصد از فیلمبرداری «قلاده‌های طلا» به کارگردانی ابوالقاسم طالبی به پایان رسید. امین حیایی، مریلا زارعی، محمدرضا شریفی‌نیا، حمیدرضا پگاه، علی رام نورایی، نیلوفر خوش‌خلق، دکتر محمود عزیزی، حسین سحرخیز، اکبر سنگی، مهدی صبایی، کیانوش گرامی، بهادر زمانی، ونوس مجلسی، داریوش اسدزاده و پوراندخت مهیمن از جمله بازیگران فیلم سینمایی «قلاده‌های طلا» هستند.

فیلمبرداری این فیلم پس از سه ماه پيش توليد، در شهرک آزمایش، باغ فردوس، خیابان قزوین، شهرک غرب، گیشا، چهار راه استانبول، بیمارستان بهمن و افسریه انجام شده است.

تاکنون همه بازیگران، به غیر از مریلا زارعی جلوی دوربین امیر کریمی رفته اند.

عوامل سازنده «قلاده‌های طلا» عبارتند از:

نويسنده و كارگردان: ابوالقاسم طالبی، تهيه‌كننده: محمد خزاعی، مديران توليد: حسين هاديانفر و سيد مسعود اطيابی، مدير فيلمبرداری: امير كريمی، طراح چهره‌پردازی: محمدرضا قومی، طراح صحنه: غفار رضايی، طراح لباس: سارا خالدی، مجري ساخت دكور: محمد معصومی، صدابردار همزمان: عباس رستگارپور، برنامه‌ريز، دستيار اول كارگردان و مدير جلوه‌هاي ميدانی: عباس شوقی، مدير جلوه‌های ويژه رايانه‌ای: بابک مير فرحناک، عكاس و تصويربردار پشت صحنه: كوروش پيرو، دستيار كارگردان: مسعود منصوری، مسعود جيرانی، منشي صحنه: ياسمن كفايتی، دستيار فيلمبردار:‌ احمد كاووسی، گروه فيلمبرداری:‌سعيد براتی، محمد كريمی، عليرضا رمضانی، حسن لشگری، مهيار مير، رسالت پناهی، احسان باقري، اجرای چهره‌پردازی: مهبد محمديان، مليحه صارم دستياران صحنه: رامين ترابخانی، الهه رضايی، مدير صحنه: همايون فربد، دستياران صحنه: منصور سعيدزاده، مصطفي هاديانفر، دستياران لباس:‌ شكوه بابايی، سجاد قنبرپور، دستياران دكور: سعيد همدانی، فرشاد پايلوند، حامد انتظار، تايماز گودرزی، گروه ساخت دكور: علی كرم سليمانی، عباس معصومی، محمد خليلی، مهدی رحيمی، غلام رحيمی، حسين مرادی، مجتبی مرادی، امير گنجی، يحيی بخاری، امير اسماعيل‌زاده، فريد منصوری، حسين منصوری، محمدعلی حسين‌زاده، هادي رحيمی، دستيار صدا: بابک مرادی، اجرای جلوه‌های ويژه ميدانی: آرش آقا بيک، دستياران جلوه‌های ويژه ميدان: رسول كهنسال، محمد نقدي، امير بهرودي، حميد مرادي/ دستيار اول جلوه‌های ويژه رايانه‌ای: محمد بهبودی، مسئول سه بعدی (3D): سيدعلی جوكار نراقی، روابط عمومی: فرامرز روشنايی، امور دفتری:‌ زهرا نيكدل، شيما كنگاوری، سينه موبيل: حسين بذرافشان، عطاءاله ترابی، ترابری: عباس چهاردوری، محمدربيع‌زاده، مجيد نامنی، هادی نوری، مجيد جبارزاده، كامران محمدی، عباس الوندی، حسين خضرايی، سعيد قربانی، مهدی نامنی، سنان و نبينی، دستياران تداركات: كاظم نامنی، هماهنگی توليد: رسول ابراهيمی‌فر.

سایر بازیگران: اکبر پاکزاد، حامد بسیاری، عباس شوقی، مجید معافی، عاطفه منصوری، داود مقدادی، محسن امیری، حمیدرضا رسولی، طناز دهقان، علی اصغر طبسی، مجید رسولیان، سیاوش اکبری صفت، محمدرضا شکریان، ساینا بازرگان، مژگان ترانه، ستاره صفی‌خانی، اسماعیل زن و گل گیاه، مریم آرادیش، هلیا امامی، سعید علیپور، مهناز مرتضایی.
 














 

 

javahermarket

نوشته شده در دو شنبه 6 تير 1390برچسب:,ساعت 15:44 توسط مجهول| |
 
انیمیشن زنده «بانویی از ماه» با گلزار و کریمی جلوي دوربين رفت
خلاصه مطلب :  فيلم سينمايی انیمیشن زنده «بانويی از ماه» به كارگردانی امير مهرتاش ‌مهدوی و با حضور محمدرضا گلزار و نیکی کریمی جلوی دوربين رفت.


حميد و مجيد آقاگليان تهیه کنندگی این فیلم را بر عهده دارند و به جز گلزار و کریمی که نقش های اصلی «بانويی از ماه» را بر عهده دارند، جمعی از بازیگران مطرح سینمای ایران، از جمله فاطمه معتمدآريا، رامبد جوان، ماهايا پطروسيان، گوهر خيرانديش، فردوس كاويانی و جمشيد مشايخی در آن به ایفای نقش می پردازند.

داستان «بانويی از ماه» درباره مردی است که به همراه همسر و فرزندش وارد یک دنيای خيالی می شوند و با اتفاقات باور نکردنی روبه رو می شوند...
  مستندهای «جمشيد مشايخی» و «ساکن سرزمين سکوت» (درباره زندگی مرحوم خسرو شکيبايی) از جمله آثار ساخته شده توسط امير مهرتاش مهدوی هستند.

javahermarket

نوشته شده در دو شنبه 6 تير 1390برچسب:,ساعت 15:35 توسط مجهول| |
 
داوران بخش موسیقی فیلم جشن سینمای ایران معرفی شدندخبرهایی از پانزدهمین جشن بزرگ سینمای ایران
داوران بخش موسیقی فیلم جشن سینمای ایران معرفی شدند
فریدون شهبازیان، ناصر چشم اذر، مهدی بزرگمهر، بیتا بهشتیان و وارطان ساهاکیان از سوی انجمن آهنگسازان به دبیر جشن کیومرث پوراحمد برای داوری رشته موسیقی فیلم معرفی شدند.

همچنين مصاحبه رسانه‌ای دبیر و مدیر اجرایی پانزدهمین جشن سینمای ایران روز شنبه یازدهم تیرماه در محل تالار سیف‌اله داد برگزار می‌شود.

javahermarket

نوشته شده در دو شنبه 6 تير 1390برچسب:,ساعت 15:21 توسط مجهول| |
 
وضعيت توليد سينمای ايران تا اول تير ماه اعلام شدتا اول تير ماه جاري، 16 فيلم آماده نمايش (اکران نشده)، 8 فيلم در مرحله صداگذاري، 15 فيلم در مرحله تدوين، 7 فيلم در مرحله فيلمبرداري و 53 فيلم در مرحله پيش توليد قرار دارند.


فيلم‌هاي، «حقه باز دم دراز»(پرويز صبري)، «راز آفرينش»(پروانگي) ساخته قاسم جعفري، «سرخابي»(محمد آهنگراني فراهاني)، «سبب من»(بهرام بهراميان)، «بازنشسته ها»(محسن ربيعي)، «بيداري»(فرزاد موتمن)، «سه و نيم»(نقي نعمتي)، «شش و بش»(بهمن گودرزي)، «آخرين سرقت»(پدرام عليزاده)، «به اميد ديدار»(محمد رسول اف)، «آمين خواهيم گفت»(سامان سالور)، «پذيرايي ساده»(ماني حقيقي)، «دزدان خيابان جردن»(وحيد اسلامي)، «فيلادلفي»(اسماعيل رحيم پور و سيد مجتبي اسدي پور)، «انسان ها»(محسن توکلي) و «پنهان»(مهدي رحماني) آماده نمايش هستند.

در مرحله صداگذاري نيز فيلم هاي «چک»(کاظم راست گفتار)، «يک سطر واقعيت»(علي وزيريان)، «شور شيرين»(جواد اردکاني)، «زبان مادري»(قربان محمد پور)، «مادر پاييزي»(سيروس رنجبر)، «باگت»(سامان مقدم)، «برف روي کاج ها»(پيمان معادي) و «دوازده صندلي(اسماعيل براري) قرار دارند.

فيلم هاي «در انتظار معجزه»(رسول صدرعاملي)، «توقف کوتاه»(ابوالفضل جليلي)، «رهاتر از دريا»(حميد طالقاني)، «تهران 1500»(بهرام عظيمي)، «خرس»(خسرو معصومي)، «بوسيدن روي ماه»(همايون اسعديان)، «ساعت شلوغي»(آرش معيريان)، «ملکه»(محمد علي باشه آهنگر)، «سلام بر فرشتگان»(فرزاد اژدري)، «ميگرن»(مانلي شجاعي)، «روز رستاخيز»(احمدرضا درويش)، «آزاد راه»(عباس رافعي)، «بغض»(رضا درميشيان)، «لالايي»(منيژه حکمت) و «گيرنده»(مهرداد غفارزاده) در مرحله تدوين هستند.

فيلم هاي مرحله فيلمبرداري نيز عبارتند از: «من همسرش هستم»(مصطفي شايسته)، «حماسه روزبه»(علي نوري اسکويي)، «بزن بريم بهشت»(مصطفي کيايي)، «بانويي از ماه»(مجيد و حميد آقا گليان)، «قلاده هاي طلا»(ابوالقاسم طالبي)، «هيچ کس فرشته نيست»(رضا عطاران) و «تو و من»(اصغر بانک).

53 پروژه در مرحله پيش از توليد به سر مي برند که از اين ميان 25 پروژه بيش از 50 درصد اين مرحله را گذرانده‌اند.

javahermarket

نوشته شده در دو شنبه 6 تير 1390برچسب:,ساعت 15:14 توسط مجهول| |
 
اصغر محبی مدير اجرايی جشنواره هنرجويان آموزشگاه‌های آزاد سينمايی شدطی حكمی از سوی دبير جشنواره؛
اصغر محبی مدير اجرايی جشنواره هنرجويان آموزشگاه‌های آزاد سينمايی شد
خلاصه مطلب : با حكم محمدتقي شريفي‌قادري دبير نخستين دوره جشنواره هنرجويان آموزشگاه‌هاي آزاد سينمايي، اصغر محبي به سمت مدير امور اجرايي اين جشنواره منصوب شد.

در اين حكم خطاب به اصغر محبي آمده است: برگزاري نخستين جشنواره هنرجويان آموزشگاه‌هاي آزاد سينمايي فرصتي براي شکوفايي استعدادهاي اميدآفرين در عرصه سينماست و بي شک چشم‌هاي زيادي اميدوارانه تلألوء گوهر خلاقيت را در اين جشنواره نطاره‌گر خواهند بود.  باشد که اين حرکت نقطه عطفي در دفتر هنر اين کهن ديار گردد و سرچشمه‌اي جوشان را به عرصه سينماي نجيب ايران نمودار سازد.

در حكم مذكور شريفي‌قادري سرپرست دفتر مطالعات و برنامه‌ريزي فعاليت‌هاي سينمايي ، سمعي و بصريو دبير جشنواره با انتصاب محبي به عنوان مدير امور اجرايي جشنواره،‌ اظهار اميدواري كرده تا وي با تدابير شايسته و تجارب ارزنده خود اهداف مورد نظر را وفق مصوبات شوراي سياست گذاري جشنواره به درستي جامه عمل پوشاند.

اصغر محبي بازيگر باتجربه سينما، تئاتر و تلويزيون به عنوان رئيس صنف آموزشگاه‌هاي سينمايي كشور فعاليت دارد.

انجمن صنفي آموزشگاه‌هاي آزاد سينمايي و سمعي و بصري کشور با حمايت معاونت امور سينمايي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، سازمان توسعه تجارت ايران و موسسه امور جشنواره‌هاي فيلم، نخستين جشنواره هنرجويان آموزشگاه‌هاي آزاد سينمايي را از 20 تا 27 تير 1390 برگزار مي‌كند.

javahermarket

نوشته شده در دو شنبه 6 تير 1390برچسب:,ساعت 15:13 توسط مجهول| |
 
نگاهی به فیلم «برف روی شیروانی داغ» ساخته محمدهادی کریمیققنوس در آتش

خلاصه مطلب :فیلم جدید محمدهادی کریمی با دو ساخته قبلی او بسیار متفاوت است. «برف روی شیروانی داغ» اثری است که متعلق به فیلمسازش است و آن را می‌توان فیلم شخصی فیلمساز دانست.

فیلم مخاطب خاص را نشانه گرفته و بر خلاف دو ساخته قبلی فیلمساز به گیشه توجه ندارد. این ساخته را می‌شود جزو آثار سینمای روشنفکری ایران به حساب آورد، گرچه آنچه او را بیش از دیگر موضوع‌ها آزار می‌دهد فضای روشنفکرزده اثر است که در خدمت موضوع نیست و فقط اتیکتی برای شخصیت‌های داستان است. به هر روی «برف روی شیروانی داغ» اثری است که باید دیده شود، چه آن را دوست داشته باشیم چه نه، فیلم جزو آن بخشی از سینمای ایران است که جایش در این سینما خالی است و ساخته شدن چنین آثاری نیاز سینمای ماست.

اما اثر مثل اکثر آثار سینمای ایران از ضعف فیلمنامه رنج می‌برد. شخصیت ها در پرداخت ناقص مانده‌اند و تنها نماینده یک نوع دیدگاه خاص هستند که بیانشان گویای درونیاتشان است، کاملا رو و بدون لایه‌های دراماتیک..

فیلم با مرگ شاعری که در انزوا می‌زیسته آغاز می‌شود فصل ابتدایی فیلم مولفه‌های ژانر جنایی را دارد. طوری که مخاطب توقع برخورد با آثری را دارد که قرار است  با مرگ رازآمیز شاعر مواجه شود اما به یکباره مسیر عوض می‌کند و با استفاده از فلاش بک سعی می‌کند روایتی از شاعر باشد در برخورد با اطرافیانش. شاعری که دوست دارد بدون واژه‌ها شعر بسراید. فیلم سعی دارد لحنی شاعرانه داشته باشد فضاهای خیس و باران زده،  اجرای میزانسن ها و دکوپاژ کارگردان  رنگ ونور و فیلمبردای کار در خدمت چنین فضایی است. اما لحن اثر با چنین فضایی همخوانی ندارد و درام و نوع و چیدمان حوادث  در خدمت چنین حال و هوایی نیست!

ساختار ریتمیک فیلم(Ryythmic stracture) به شدت دچار اشکا ل می‌شود و همین مخاطب را کمی خسته می‌کند. فیلم در یک لوکیشن محدود و با تعداد معینی کاراکتر روایت می‌شود. و از خانه شاعر خارج نمی‌شود جز لحظاتی که فلاش بک زده می‌شود و به گذشته و روایتی از شاعر باز می‌گردد. این رفت و آمد در ابتدای فیلم با نظم خوبی همراه است  اما هر چه به انتها می‌رسد. ساختار خود را گم می‌کند. و بدون هیچ نظمی در ریتم و صرفا با یک بهانه‌ی فیلم نامه‌ای فلاش بک زده می‌شود.. ضمن آنکه در فصل پایانی یکی از شخصیت‌ها(پریچهر) به دنبال شخصیتی دیگر(ماهان) به بیرون می‌رود و دوربین بی جهت از خانه خارج می‌شود خروج او و تلاشش برای بازگزداندن شخصیت دیگر، تنها برای دو فلاش بکی است که در فصل پایانی زده می‌شود، که بهتر بود به گونه‌ای دیگر در ساختار گنجانده می‌شد، تا دوربین بی جهت از لوکیشن خارج نشود. اگر فلاش بک ها در یک نظم زمانی و ریتمیک خوب زده می‌شد و دوربین به جز آن از لوکیشن خارج نمی‌شد، فیلم ساختار ریتمیک منسجم‌تری پیدا می‌کرد.

شخصیتی را که آنا نعمتی نقش آن را بازی می‌کند(سپیده) مترجم و منتقد آثار استاد است، که رفتارش بسیار غیرعادی است. یک انسان شبه روشنفکر که اسیر واژگان و علوم اجتماعی مدرن است و غرق در ایسم‌ها و به قول خودش دوران پسامدرن است. اما هرگز از این  حال پیش نمی‌رود و در واقع کاراکتریسیاهی از گونه‌ای از روشنفکری است..حتی فلاش بکی که به درد و دل و گریه او نزد استاد زده می‌شود به درونیات شخصیت نمی‌رود و صرفا همانی است که دیدیم. از همه پر ایرادتر آن است که این شخصیت یک منتقد ادبی است و دستی هم در شعر دارد. چنین پرداختی از یک انسان ویران و روشنفکرزده که اسیر عقده‌های درونی و لامذهبی است. کمتر به چنین آدم‌هایی شبیه می‌ماند به نظر نقدی را که کارگردان به منتقذین روشنفکرنما دارد. کمی در این شخصیت پررنگ کرده است.

شاگردان استاد نیز بیش از حد رو هستند و حرف‌هایشان را در کلام می‌گویند در صورتی که ما با استاد و شاگردی در ادبیات و شعر طرفیم. شخصیت‌ها کمتر درونیات خود را ارائه می‌دهند و آنچنان غرق بعد از مرگ استاد و درگیر‌های  محتوایی با یکدیگر هستند که تحت تاثیر مرگ استادشان نشده‌اند شخصیت راننده آژانس و پسر خانه‌ی استاد(ماهان)  نیزبه شدت در فصول پایانی و با فلاش بک به سمت مثبت بودن پیش می‌رود.گویی همه در این میان کارکترهای سیاه و خاکستری‌اند و ماهان کارکتری سفید و مثبت است. بهتر بود رازآمیز بودن شخصیت ماهان نیز تا انتها همراه اثر بود و ما همان چیزی را که استاد در رابطه با او داشت را می‌دیدیم.

بهمن با بازی شهاب حسینی ملموس‌تر است. اما اینبار هم در درون درام قرار نمی‌گیرد و جز صحنه‌ی ماقبل آخر که قرار است بالای سر جنازه استاد گریه کند و حرف‌هایی بزند. شخصیتی لاقید و بی‌بند وبار است. به طور کلی کارگردان از شخصیت‌ها چیزی ارائه داده که میخواسته با استفاده از آن حرف‌هایی را که دوست دارد بزند. حرف‌هایی که بسیار حرف‌های مهم و خوبی است.اما خوب در قصه قرار نمیگیرد و گاها شعار می‌شود. درگیری‌های هر شخصیت به  نمایندگی ازبخشی ازاجتماع می‌تواند دغدغه‌ای مهمتر داشته باشد. اما بیش از این پیش نمی‌رود.

البته نباید در این داستان به شخصیت‌ها زیاد نزدیک شد، داستان در واقع  قصد دارد روایتی بدون قضاوت از استاد باشد. اما نویسنده باید به درونیات کاراکترهایش غوطه‌ور شود. که در پرداخت شخصیت‌هایش چنین رو و شعاری برخورد ننماید.در نهایت باید گفت که بازی بازیگرها تقریبا مقبول است. و نیز ایده اصلی کاراکترها هم ایده خوبی است.

داستان خط اصلی ندارد و مضامین در اثر گم می‌شود. بر خلاف آنچه که در تعریف داستان نوشته شده که داستان در مورد کشف رازهای آخرین شعر استاد بعد از مرگ رازآمیز اوست. داستان  چنین مسیری ندارد و جز دو تا حدس که شعر را برای پریچهر گفته و یا پریچهر می‌گوید برای ماهان چیز دیگری ندارد. مرگ رازآمیز استاد نیز به دست فراموشی سپرده می‌شود.داستان عشق احتمالی استاد به پریچهر، و یا رابطه مرید و مرادی شاعر با ماهان همه و همه در مسیر قصه قرار نمی‌گیرند. مسیر دیگر داستان نیز ماجرای مراسم آتش زدن جسد استاد است.که آن هم در قصه پیش نمی‌رود پیشنهاداتی که از سوی دیگران ارائه می‌شود و در همان جا نیز می‌ماند. در مورد زن سابق استاد هم چیزی  ارائه نمی‌شود و سرزدن او و آمدنش به بالای سر جسد نیز بی دلیل و زاید است. سکانس پایانی سوختن جسد شاید گویای آن چیزی باشد که فیلمساز می‌خواهد ‌بگوید. یک شاعر مستقل که در انزوا قرار دارد و مورد سوظن سیاسی است، زندان رفته و به نظر می‌رسد بی دین شده است، تحت تاثیر آدم های اطراف اتفاقا مراحل سلوک عارفانه را می‌گذراند و در رابطه‌ای مرید و مرادی به سلوک می‌رسد.

به قول دیالوگ‌های اثر جریان را سیاسی نکنید. و از سیاسی بازی بپرهیزید. شاید خط اصلی داستان ماجرای همین سلوک باشد که در شلوغی ها گم می‌شود. بهتر بود اثر با ریتمی کندتر و با لحنی آرام تر در فضا سازی کارگردان قرار می‌گرفت و جزییات در سر جای خود قرار می‌گرفت و بیش از این پررنگ نمی‌شد.

درفیلم دیالوگی از استاد شاعر بدین مضمون است: «شاعری که حواسش به چشم ها نباشه و از اون نتونه بخونه به ورراجی می‌افته». کاش حواس فیلمساز هم به چشمان مخاطب بود. به هر حال باید به محمد هادی کریمی تبریک گفت و از او خواست همیشه این چنین فیلم بسازذ و همیشه بهتر شود.
 

javahermarket

نوشته شده در دو شنبه 6 تير 1390برچسب:,ساعت 15:10 توسط مجهول| |


قالب وبلاگ

download

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

ویندوز جدید و عالی Windows X pro 2011

ابــزار وبــلاگ ها !

دریافت کد این آهنگ